سفارش تبلیغ
صبا ویژن


روز سبزگی

اسم من گم شده است

توی دفتر پرحجم زمان

دیرگاهی است، فراموش شدم

اسم من گم شده است

لابه لای ورق کهنه آن لایحه ها

زیر آن بند غریب

پشت انبوهی از آن شرط وشروط

لای آن تبصره ها

اسم من گم شده است

در تریبون معلق شده سخت سکوت

حق من گم شده است

زنگ انشا، کسی انگار نمیخواست معلم بشود

شان من گم شده است

شان من نیست بنالم

شان من نیست بگویم،زتهی زنبود

یا از این زخم کبود

لیک

رنگ رخساره گواهی دهد از سر درون

از همه رنج فزون

اسم من گم شده است

نردبانی شده ام صاف به دیوار ترقی

تا که این نسل وآن نسل

پای بر پله من

سوی فردا بروند و غریبانه فراموش شوم

اسم من گم شده است


نوشته شده در شنبه 90/2/10ساعت 11:16 صبح توسط مریم نظرات () |

Design By : Night Melody

داستان روزانه