• وبلاگ : روز سبزگي
  • يادداشت : و من انديشه کنان غرق در اين پندارم
  • نظرات : 2 خصوصي ، 9 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سايه 
    در آخر پاسخ ن.يوسفي :

    دخترک خنده ي زيبايي کرد
    ناگهان پدر پير رسيد
    با نگاهي غضب آلوده به سيب
    سيب دندان زده افتاد به خاک
    ميوه ي عشق مرا داد به باد
    پسرک پا به فرار
    با نگاهي تلخ
    دخترک رفت کنار
    تا زآن روز به بعد
    ميوه هاي من
    اين درخت دور افتاده ز ياد
    بي هيچ نگاهي بيافتند به خاک
    و من خشکيده به هر باد رسم
    پي اين عشق بپرسم بلند
    که چه ميشد چشم پسر
    شاخه هايم را نمي کرد نگاه